loading...
L for LIFE
reza shabahang بازدید : 8 سه شنبه 25 تیر 1392 نظرات (0)

توجه داشته باشین که این مقاله به هیچ وجه در مورد ابعاد علمی تلقین صحبت نمیکنه و فقط برداشت های شخصی من محسوب میشه.

یه چیزی رو که در مورد پدرم خیلی دوست دارم، با این که تو کارای پزشکی و این چیزا هست، اینکه خیلی کم همون اول میاد و به بیمار دارو تجویز میکنه و بیشتر اوقات بهش میگه که اگه به خودش انقدر تلقین منفی نکنه، هیچ مشکلی پیش نمیاد. البته همیشه وضعیت طرف رو چک میکنه و با آگاهی این حرف رو میزنه اما قبول دارین که خیلی از ماها به دنبال داروییم؟ منظورم داروی پزشکی نیست، ما کلا هرروز دنبال دارو میگردیم. حالا میخواد این دارو تسکین دهنده روحی ما باشه میخواد باعث فراموش کردن همیشگی بعضی چیزا.

خیلی وقتا شده که تو دوران تحصیل نمره ی کمی گرفتیم، از اطرافیان ضربه خوردیم و تو بعضی اهدافمون شکست خوردیم و خیلی وقتا دنبال یه دارو بودیم. مثلا تو همین دوران مدرسه یادتونه وقتی کم میگرفتیم و میدیدم که یکی از بچه های درس خون هم کم گرفته، بی هیچ توجهی به کار خودمون، اون دانش آموز رو واسطه تسکین خودمون قرار میدادیم و با کم گرفتن اون، به خودمون میگفتیم که مقصر من نیستم و اون درس یا امتحان سخت بوده.

اما یه سوال دارم، تاحالا به خودمون تلقین کردیم که این بار بهتر کارمو انجام میدم؟ تاحالا به خودمون گفتیم که مقصر من بودم و باید روشمو عوض کنم؟ من که خیلی کم همچین چیزی رو دیدم و از اون بچگی یاد گرفتم که اگه همه شکست میخورن، پس این وسط همه مظلومن و منم جزوشونم، در حالی که هیچ وقت به خودم تلقین نکردم که من بهترم، من از اون دسته ی به نام “همه” بهتر میتونم کارمو انجام بدم.

هدف از این همه گفته بالا این بود که بگم مغز آدمی چیز عجیب وشگفت انگیزیه، انقدر شگفت انگیر که تاحالا خیلی کم در موردش فهمیدیم. بعضیا انقدر قوین که میتونن همه چیزو به خاطرشون نگه دارن و بعضیا هم عملیات های پیچیده ریاضی رو با مغزشون انجام میدن. اما جدا از همه اینا، مغز همه ما نقاط مشترک زیادی داره و تلقین هم یکی از اون مشترک هاست. پس چه خوبه که این قدرت رو یه کم بیشتر در خودمون تقویت کنیم و بیشتر قدرشو بدونیم. در زیر هم چندتا نکته آوردم که به نظرم میتونه یه کم مارو از تسکین های خارجی خارج کنه و کاری کنه که بیشتر به قدرت های خودمون وابسته باشیم تا به داروهایی که یه روز هستن و یه روز نیستن.

دوران تحصیل

هرچند الان تو تابستونیم اما تا شروع دوران تحصیلی چیز زیادی نمونده و چه خوبه که این حرفا قبل از شروع زده بشه. دوران تحصیلی فراز و نشیب زیاد داره، یه روز نمره خوب میگیری یه روزم نمی گیری، یه روز همه دانش آموزا دنبالتن و یه روزم شاید بهت خیلی راحت لقب تنبل رو بدن، چیزی که خوشبختانه مسئولین تحصیلی ما هم خیلی خوب رواجش میدن! هدف اینکه بگیم شما تابع حرف های بقیه نیستین، تابع لقبی که روتون میذارن نیستین، مهم نیست بقیه به شما بگن تنبل و این حرفارو در موردتون بزنن. شما چیزی به نام قدرت تلقین دارین و خیلی راحت میتونین با ستفاده کردن ازش، به همه این مشکلات غلبه کنین.

تنها چیزی که ما باید یاد بگیریم اینکه کمی خودمونو از اون جمع “همه” دوران تحصیلی خارج کنیم، نسبت به این که چه کسی نمره ی بهتری میگیره و چه کسی پایین ترین نمره رو میگیره کمی بی تفاوت تر بشیم و تمرکزمونو روی خودمون بذاریم. وقتی نمره کمی میگیریم، به جای فریب دادن خودمون با این جمله ی همه کم گرفتن، شکستمونو قبول کنیم و به خودمون تلقین کنیم که من نه تنبلم نه چیزیم از بقیه کمتر و این بار حتما جبران میکنم. در کل تلقین رو در این دوران فراموش نکنین چون تو این دوران آدم واقعا تنهاست و این خود که میتونه مراقب خودش باشه.

کار

این مورد رو جدا از تحصیل نمی دونم، چون هرکسی میتونه تو هر دورانی کار کنه و پول دربیاره و این اصلا عیب نیست. اما یه چیزی که این وسط مانع ما میشه، تنبلی و بی حوصلگی و اکثر ماهم، همش به خودمون تلقین میکنیم که من تنبلم و فایده نداره و این چیزا. من تا به حال از این وبلاگ درامدی رو بدست آوردم و الان هم بابتش خوشحالم اما اگه از همون روزای اول به خودم تلقین نمی کردم که بعد از یه مدت تلاش، میتونم درامدی بدست بیارم، آیا اصلا وبلاگ رو شروع میکردم؟ اصلا علاقه ای درونم ایجاد میشد که برم دنبالش؟ من که میگم اصلا! میتونستم از همون روز اول به خودم بگم چه کاریه، همش دردسر و بهتره بگیرم تو جام و همش بخورم و بخوابم و با خودم بگم بالاخره پول از بالا میاد!

در حالی که به خودم تلقین کردم اگه کمی تلاش کنم، کمی بی خوابی بکشم، یه کم از راحتی دربیام، حتما به یه جایی میرسم، میتونم حرفامو بزنم و به کاری که بهش علاقه دارم برسم و خوشحالم که امروز به یاد اون موقع میفتم و میفهمم که چقدر این قدرت میتونه تاثیر گذار باشه.

زندگی

ازدواج، دوستی، خانواده، مشکلات، پول، ماشین، خونه و چندین چند دغدغه که هر کدوم هرازگاهی میان، بنای مغز مارو تکون میدن و موجب سردرگمیش میشن، میتونیم به راحتی پرخاش کنیم، از زیرش در بریم و بسپاریمش به روزگار و با این کارمون نه تنها این مشکلات رو از بین نمی بریم بلکه با نگه داشتنشون، بزرگترشون میکنیم و یه روز به سختی ازشون ضربه میخوریم. خوب این وسط تلقین چه اثری داره؟ تا دلتون بخواد تاثیر داره. وقتی من ضربه ای از دوستم میخورم، به جای پرخاش و میام به خودم تلقین میکنم که زیاد مشکل بزرگی نبوده، میشه حلش کرد و نیازی به ناراحت کردن خودم نداره.

وقتی میام و همش با بدبیاری روبرو میشم، به جای انداختنش به گردن بدشانسی به خودم تلقین میکنم که من بیدی نیستم که با این بادا بلرزه و به جای سرخم کردن، زندگی رو به زانو در میارم، نه تنها مشکل رو جمع نمی کنم، بلکه به دنبال راه حلش میگردم و حلش میکنم. زندگی یعنی چالش، اما بزرگتر از هرچالشی قدرتی بزرگ تر به اسم تلقین به ما داده شده، این که میتونیم به خودمون یاد بدیم، خودمونو بهتر و مقاوم تر کنیم و جلوی مشکلاتی که زندگی برامون کم نمیذاره ایستادگی کنیم.

در آخر میخوام بگم که تلقین یه قدرت، بارها دیدیم بیمارانی رو که دکترها بهشون وقتی چندماهه دادن اما چندین سال زندگی کردن و با تلقین کردن به خودشون که میتونن جلوی این بیماری بایستن، باهاش مبارزه کردن و در آخر هم پیروز شدن، بارها دیدیم انسان هایی رو که دنیا به چشم حقارت بهشون نگاه کرده و یک روز شگفتی آفرین شدن، این افراد هوش ماورائی نداشتن، بلکه تنها چیزی که داشتن، قدرتی بوده به نام تلقین و به خوبی ازش استفاده کردن. جا داره اشاره ای کنم به تالی، دختری که واقعا باعث میشه آدم گاهی به خودش بیاد. ماهم میتونیم از این قدرت استفاده کنیم و تنها چیزی که نیاز داریم اینکه دست از وابسته بودن به دارو ها برداریم و یکم روی خودمون تکیه کنیم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 166